سفر به دور گال

لوسیوس گلباقالوس - فرستاده ی ویژه ی سزار - وارد اردوگاه رومی کامپندیوم می شود تا نارضایتی سزار از تسلیم نشدن دهکده ی گال در برابر قدرت امپراتوری روم را به فرمانده ی پایگاه اعلام کند و از او بخواهد که هرچه سریع تر سربازانش را به حمله به دهکده وادارد و تمام گال ها را دستگیر کند.با وجودی که فرمانده ی اردوگاه در مورد قدرت گال ها و شکست ناپذیری آن ها به فرستاده ی سزار هشدار می دهد، اما حمله به اصرار او انجام می گیرد و مثل همیشه با شکست سخت سربازان رومی به پایان می رسد.گلباقالوس که از نتیجه ی حمله به شدت عصبانی شده، دستور می دهد دور دهکده حصاری به وجود آورند تا مردم آن در محاصره ی کامل قرار گیرند و سرانجام وادار به تسلیم شوند.آستریکس و ابلیکس - قهرمانان گال - با گلباقالوس شرط می بندند که به هر ترتیب شده از این حصار خارج شوند و در سرتاسر سرزمین گال سفر کنند و برای اثبات این کارشان، سوغاتی ها و خوراکی های ناحیه های مختلف را با خود بیاورند. گلباقالوس با اطمینان این شرط را می پذیرد و قول می دهد که در صورت پیروزی کال ها، به روم باز گردد و شکست خود را به سزار اطلاع دهد.آستریکس و ابلیکس، با استفاده از فرصتی که مردان گال به وجود می آورند و سربازان رومی را به خود مشغول می کنند، از دهکده خارج می شوند و سفر دور و دراز خود را در پیش می گیرند.در طول این سفر چه خطراتی این قهرمانان را تهدید می کند؟ آیا آن ها موفق می شوند سفر را با موفقیت به پایان رسانند و دوباره به سلامت به دهکده بازگردند؟ سرنوشت گلباقالوس چه می شود؟...